ای وای از این روزا
نگران سانسور شدن از طرف دیگرانیم !!
انقدر پاک کن رو محکم می کشیم روی صورت مساله مبادا ردی ازش باقی بمونه !
دل پره ,
گلو بستست ,
چشما بارونیه ,
سردردم که امون بریده
میخوای دهن باز کنی
حرف که نه داد بزنی این تو دل مونده ها رو
نمیتونی!
میخوای بزنی بیرون
نمیتونی !
کجا بهتر از اینجاست ؟
همه جا یه رنگه
خط دوم صورت مساله ی درد این روزهامون دیگرانن;
خط اول خود طفلکیمونیم ...
[در_مذمت_داشتن_همه_چیز_و_هیچ_چیز]
برچسب : نویسنده : 8nahamgon7 بازدید : 25 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 20:43
انقدر از درد پیچیدیم به خودمون و دم نزدیم که اینهمه گره افتاده تو حالمون ...
[در_مذمت_روزگار]
برچسب : نویسنده : 8nahamgon7 بازدید : 25 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 20:43
[ساده بودی مثل سایه
مثل شبنم رو شقایق ...]
ابی میخونه
اتاق تاریکه
[پنجره بازه به بارون
من ولی دلم گرفته ..]
فکر میکنم . فکر میکنم . فکر میکنم
چیشد که تهش رسیدم به رفتن
[رفتی و منو سپردی به زوال اطلسی ها ...]
نمیدونم شاید به خیال خودم این ایستگاه دیگه آخریش بود اما حالا فهمیدم هنوزم مسافرم
هنوزم باید برم
آهنگ ابی که به اخر رسید
کاش این رفتنا هم تموم میشد .
[در_مذمت_روزگار]
برچسب : نویسنده : 8nahamgon7 بازدید : 26 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 20:43
نرسیدن هامون سر ریز کرد که خالی شدیم از مقصد
همون موقع ای که هی رفتیم و هیچی نبود.
برچسب : نویسنده : 8nahamgon7 بازدید : 28 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 20:43
دوست داشتن چیز عجیبیه
شاید بهتر باشه بگم اتفاق عجیبیه
دوست دارم اینجا بنویسم که چطور درگیر این اتفاق شدم
اتفاقی که هیچ وقت فکرش رو نمیکردم برای من بیوفته
وقتی داستان رو تا جایی که الان هستم نوشتم ادرس اینجا رو به اون کسی که دوستش دارم میدم تا بخونه و اگر خواست از زبون خودش ادامش بده
بسم الله :)
برچسب : نویسنده : 8nahamgon7 بازدید : 26 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 20:43
برچسب : نویسنده : 8nahamgon7 بازدید : 27 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 20:43
برچسب : نویسنده : 8nahamgon7 بازدید : 29 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 20:43