05

ساخت وبلاگ

[ساده بودی مثل سایه
مثل شبنم رو شقایق ...]

ابی میخونه
اتاق تاریکه

[پنجره بازه به بارون
من ولی دلم گرفته ..]

فکر میکنم . فکر میکنم . فکر میکنم
چیشد که تهش رسیدم به رفتن

[رفتی و منو سپردی به زوال اطلسی ها ...]

نمیدونم شاید به خیال خودم این ایستگاه دیگه آخریش بود اما حالا فهمیدم هنوزم مسافرم
هنوزم باید برم

آهنگ ابی که به اخر رسید
کاش این رفتنا هم تموم میشد .


[در_مذمت_روزگار]

12 - روایت اول...
ما را در سایت 12 - روایت اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nahamgon7 بازدید : 23 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 20:43